در حالي كه هرگز سند مطمئني از وجود موجودات سيارات ديگر در دست نيست ولي بسياري از دانشمندان معتقدند که : ما تـنها نيستيم
...زمین ما تنها یک قسمت از میلیارد میلیارد قسمت این جهان هستی است. امروزه ما با این همه پیشرفت هنوز بیش از یک قسمت از این جهان را کشف نکردیم.
البته اگر کل جهان را یک میلیون قسمت در نظر بگیریم. یعنی واقعاً خدا همه ی این جهان را برای ما خلق کرده؟ یا به غیر از ما باز هم موجوداتی دیگر در این پهنه زندگی می کنند؟
توجه! پیش نیاز اینکه آدم فضایی باشه این نیست که پوست سبز چروک با چشمای گردويي داشته باشن .شاید اگر موجود دیگری باشد او هم مثل ما آدم باشد ولی از نژادی غیر از انسانها یا حتی عین خود ما باشه
متاسفانه اتفاقاتی روی این زمین میفته که یکم توجیه ش سخته. با توجه به داستانی که درباره ي ماياها براتون گفتم حتماً به ذهنتون می رسه که شاید اون موقع پدرانمون با موجودات دیگری ارتباط داشتن و این ارتباط به هر دلیلی از بین رفته. من داستان رو از روسیه شروع می کنم و به بروکسل می برم .
درست در وسط سال شمسی یعنی پانزدهم مرداد ماه همین دو سال پیش مردم شمال روسیه گزارش یه بشقاب پرنده را دادند. عده ی زیادی مي گفتند که فرود یک شی عجیب را در یکی از مزارع بیرون شهر دیده اند. پلیس گروهی را برای بررسی موضوع به مزرعه ی مذکور فرستاد تا آنها اولین افرادی باشند که شاهد شگفت انگیز ترین منظره ی عمرشان باشند دایره ای بزرگ در وسط مزرعه به وجود آمده و همه ی پوشش گیاهی زیرش از بین رفته.گیاهانی که در اطراف دایره بودند نیز تغییر رنگ دادند. از آنجا که امروزه پرواز هواپیماهای جاسوسی با اشکال مختلف در سراسر جهان رایج است، این واقع برای دولت مردان تعجبی به همراه نداشت. اما آنها می خواستند بدانند این جاسوس از کجا بوده و برای همین منظور تحقیقات عظیمی برای پی بردن به هویت شی انجام دادند اما معلوم شد این شی نه تنها از آمریکا نیست بلکه به هیچ نقطه ای از زمین تعلق ندارد. حدستون درسته. تغییر رنگ گیاهان مزرعه نمی تونسته به وسیله ی هیچ ماده ای بر روی کره ی زمین باشد.
پانزده سال پیش در بروکسل گزارش حرکت یک شی مشکوک داده شد. بلافاصله دو هواپیمای اف 16 برای بررسی موضوع فرستاده شد.آنها یوفو را در 2000 متری زمین پیدا کردند و به تعقیبش پرداختند. اما یوفو در یک ثانیه از آن ارتفاع به ارتفاع 180 متری آمد و فرار کرد. دو مطلب مهم این اتفاق چه بود؟
این تغییر ارتفاع فشاری برابر 400 جی بر یوفو و ساکنان آن وارد می کند یعنی 100 برابر فشاری که انسان تحمل می کنم و 10 برابر تحمل هر هواپیمایی این تغییر نشون میده یوفوی ما با سرعت 6500 کیلومتر در ساعت حرکت می کنه و خب بر اثر برخورد با هوا باید دمای بدنه اش حدود 4500 درجه باشه. این که چه جوری ممکنه رو کاری ندارم فقط اینو بچسبید که نمی تونسته ساخت یه انسان باشه.
يکمم از اهرام مصر بگم: در باره ی صورتک مریخی حتماً مطالبی شنیدید.این صورت هر روز ساعت 18 با صورت ابولهول در یک راستا قرار می گیره . در ضمن در مقابر ابولهول قطعه سنگی کشف شده با طراحی صورتی بر روی آن که دقیقاً، تکرار می کنم دقیقاً عین همون صورت روی مریخ است.در ضمن بیش از 10 سال از مشاهده ی صورت مریخی توسط انسان ها نگذشته .
اما چه حالت هایی برای وجود یک موجود فضایی می شه در نظر گرفت؟
امکان داره این موجودات در هر جایی باشند حتی ماه و حتی بر روی همین زمین خودمون. طبق گفته های صریح خدا، ما و جن ها هم زمان بر روی همین کره زندگی می کنیم. چرا نمی بینیمشون؟ این مسئله دو جور تو ذهن من حلاجی می شه.
بعد چهارم:ما که در بعد سوم زندگی می کنیم مثل یه حباب وسط بعد چهارم معلقیم. مثلاً یه کاغذ بردارید و یه مربع روش بکشید. تو مربع هم یه خط بکشید. حالا خط (معرف بعد اول) در داخل مربع(بعد دوم) است و مربع بروی کاغذ در دنیای پیرامون ما( بعد سوم) است و ما نیز متراقباً در بعد چهارمیم. تو همین بعد هم ما می تونیم دو کاغذ( چون کاغذ خیلی نازکه دو بعدی در نظر می گیریم)رو طوری قرار دهیم که دیدی نسبت به هم نداشته باشند. مثلاً در امتداد هم باشن.پس دنیای سه بعدی ما و دنیای سه بعدی جن ها و هر دنیای دیگری به طور هم زمان می تونه در بعد چهارم باشه بدون اینکه هر کدومشون به اون یکی دسترسی داشته باشن.
يه قضیه هم مربوط می شه به فرکانس ها. ببینید صداها دارای فرکانسن. مثلاً مورچه یا سوسک هم صدا دارن ولی چون تو فرکانس شنیدن ما نیستن ، نمی شنویم .به نظر من دید هم دارای همین فرکانس هان. یعنی یه چیزایی وجود دارن ولی ما نمی بینیم چون در محدوده ی دیده ما نیستند)نه از لحاظ دوری و نزدیکی ها) پس ممکن همه جا باشن ولی ما نبینیمشون.
اين موضوع تا حدي پيش رفته است كه در سالهاي اخير توجه خيليها به دولت آمريكا و ارتباط آن با فضاييها جلب گشته و در اين رابطه داستانهاي زيادي بر سر زبانها افتاده و فيلمهاي زيادي ساخته شده و راست يا دروغ افراد بسياري گزارش دادهاند كه با چشمان خود آدم فضاييها را ديدهاند.
در بخش زير به آغاز اين رويا پردازي ها اشاره مي کنم.
*******************
بيش از پنج ميليون سال است كه هرازگاهي اخباري از رويت بشقاب پرندهها و انسانهاي فضايي گزارش شده است. تاكنون هزاران برگ پرونده محرمانه براي اثبات وجود اين پديدهها تحت بررسي قرار گرفتهاند ولي هنوز هم بسياري از جوانب مربوط به فضاييها ناشناخته باقي مانده است. موضع دانشمندان نسبت به اين گزارشات نيز وضعيت را بغرنجتر مينمايد . به نظر ميرسد كه آنها ميل دارند اين حرفها را رد كنند ولي باز هم چندان به حرف خود اطمينان ندارند. فضاييها ارتباط نزديكي به ارتش، علوم و سياستهاي تحقيقاتي قدرتهاي جهاني دارند و اين موضوع در برخي از مدارك محرمانه موسسات سري دولتهايي همچون آمريكا مثل CIA، FBI، وزارت اطلاعات، ناسا و ) NORADفرمانداري دفاع هوايي آمريكاي شمالي) وجود دارد.
برخي بر اين باورند كه اين موسسات نه تنها از وجود فضاييها آگاه هستند بلكه سعي دارند تكنولوژيهايي شبيه به تكنولوژي فضاييها را نيز بسازند و ظاهرا به دانشمندان گفته شده است چشم خود را بر روي اين موضوع ببندند و در نتيجه موسسات سري به راحتي آزمايشات مخفي خود را انجام ميدهند.
" لئوناردو اسپرينگ " فضاييشناس آمريكايي از طريق منبعي موثق( كه ميل دارد نامي از او ذكر نشود) مدركي به دست آورد كه حكايت از وجود موجودات فضايي داشت.
اين مدرك متعلق به شانزدهم جولاي سال 1947 است و ظاهرا قطعهاي از يک شي پرنده است. در آن سال پس از كشف اين شي وقتي واحدهاي نظامي و نيروي هوايي آمريكا اين قطعه را مورد بررسي قرار دادند، به اين نتيجه رسيدند كه به دلايل مختلفي ممكن نيست ساخت كشور آمريكا باشد و با اطلاعات دقيقي كه دارند، شوروي نيز نميتوانسته آن را بسازد. وقتي كارشناسان نظامي آن شي را دقيقتر مورد بررسي قرار دادند، قطعهاي شبيه به يك موتور اتمي درون آن يافتند. احتمالا اين نيروگاه شبيه به يك تبادلگر حرارتي عمل ميكرده است. يك قطعه پرنده نيز در قسمت جلويي اين شي قرار دارد. دلايلي در دست است كه نشان ميدهد اين شي با كنترل از راه دور هدايت ميشده است. آيا اين وسيله دليلي بر وجود آدم فضاييهاي كاملا پيشرفته نيست؟ و به گفته اين محقق جالب اينجاست كه آن موسسات سري ابرقدرتهاي دنيا از اين وسيله بهره گرفتهاند و از روي آن بمبهاي اتمي را ساختهاند.
آدم فضاييها در ماه
در سال 1969 سفينه"آپولو "11به ماه فرستاده شد. گروه فضانوردان از جمله آرمسترانگ، كالينز و اولدرين پس از چندين ساعت حركت به سوي ماه، خبر دادند كه چند گلوله نوراني اطراف پايههاي سفينه هستند و با همان سرعت به دنبال آن حركت ميكنند. اين گزارش كاركنان مركز كنترل را نگران كرد. سه روز گذشت و هيچ انفجاري رخ نداد و آنها به ماه رسيدند.
دستيار آرمسترانگ سالها بعد در اين باره ميگفت:" گلولههاي نوراني در فاصله سه فوتي ما بودند. سه بشقاب پرنده به قطرهاي پانزده تا سيمتر. مثل اين كه از يك مخزن اصلي جدا شده بودند. صداهاي عجيبي از فرستندهها ميآمد. آرمسترانگ موج فرستنده را عوض كرد و به اوپراتور گفت: ميخواهم بدانم جريان چيه؟ اوپراتور خبر نداشت چه شده است و پرسيد: چي شده؟ آنجا اوضاع خوبه؟ يكي از فضانوردان گفت: قربان، يك چيزهاي بزرگي كنار دهانه انفجار سفينه هستند. خداوندا! مثل اينكه روي آن نشستهاند. انگار از روي ماه دارند به ما نگاه ميكنند. پنج ساعت بعد كه روحيهها كمي بهتر شد آرمسترانگ و اولدرين تصميم گرفتند از سفينه خارج شوند و به كالينز گفتند در سفينه آماده بماند تا در صورت بروز خطر به سرعت از ماه فراركنند.
دو فضانورد از سفينه خارج و در تاريكي گم شدند. در حالي كه خانوادههايشان با چشمان هراسان بر روي زمين به مانيتورها خيره مانده بودند. زمان به كندي مي گذشت تا اينكه بالاخره آرمسترانگ و اولدرين باز گشتند و آرمسترانگ آن جمله تاريخي را گفت : براي يك مرد قدم كوچكي است ولي براي بشريت پرشي بلند. آنها اثري از آن شيهاي فضايي پيدا نكرده بودند اما سال ها پس از آن فضانوردان بارها و بارها چيزهاي مشكوكي را در اطراف خود ديدهاند .
***********************
شاید درمورد منطقه ی سری 51امریکا چیزایی شنیده باشید ولی احتمالا این داستان جالب رو نشنیدید؟
با انتشار يك صوير از يك موجود فضايي جنجالي عظيم درباره ي منطقه ي سري 51 به راه افتاد كه آيا واقعا در آنجا درباره ي موجودات فضايي و ufo ها تحقيق مي شود يا نه؟
اين تصوير فريمي است متعلق به يك قطعه فيلم معروف و جنجالي به مدت ۲ دقيقه و ۵۵ ثانيه كه توسط فردي كه خود را ((ويكتور)) معرفي كرده است و به صورت مخفيانه از پايگاه فوق سري (گروم ليك )واقع در منطقه ۵۱ مكاني كه به گفته بسياري از محققين مركز آزمايش هاي سري دولت امريكا در رابطه با بشقاب هاي پرنده است خارج شده است. در اين فيلم از يك موجود فرازميني - از نژاد خاكستري ها - تحقيقاتي به عمل مي ايد.
ویکتور اذعان كرد چنانچه هويت اصلي او فاش شود بلافاصله توسط دولت به قتل خواهد رسيد. (ادعاي وي درست بود چرا كه بسياري از كساني كه اقدام به افشاي اين مسايل كرده اند توسط دولت ايالات متحده به قتل رسيده اند.)او به بسياري از شبكه هاي خبري مراجعه كرد تا فيلم را براي عموم پخش كنند. ابتدا به شبكه خبري فاكس Fox TV مراجعه نمود. اما آن شبكه به علت مشكلاتي كه قبلا به خاطر پخش فيلم مستند كالبد شكافي موجود فرازميني برايش به وجود آمده بود از قبول آن فيلم سر باز زد. آن مشكلات بخاطر آن بود كه پس از پخش فيلم ،جنجالي ميان موافقان و مخالفان آن فيلم به پا خاست و باعث شد اعتبار شبكه فاكس در نظر مخالفان صحت فيلم خدشه دار شود. و كمپاني فاكس نمي خواست بار ديگر متهم به دروغ پراكني شود. ضمن آن كه پخش چنين اخباري براي شبكه هاي معروف امريكا خشم دولت آن كشور را برايشان به ارمغان مي آورد.سر انجام شبكه اي مستقل در لوس آنجلس به نام Rocket Home Pictures قبول كرد كه در حضور يك كارشناس بشقاب هاي پرنده - ديويد مورتون - آن را براي عموم پخش كند . پس از پخش فيلم مورتون فيلم را براي بينندگان اينگونه تحليل مي كند:
فيلم صامت در محيطي نيمه تاريك فيلم برداري شده است. نيم رخ دو مرد نمايان است كه يكي از آنها يونيفرمي نظامي با يك درجه ستاره روي اپل شانه اش به تن دارد. و يك نفر ديگر كه صورت خود را پوشانده و دست وي در تصوير مشخص است و به نظر مي رسد كه يك پزشك است. آنها در محلي نشسته اند كه سيم ها ميكروفون ها و وسايل پزشكي در آن اتاق به چشم مي خورد. نورهاي ضعيفي نيز روي يك دستگاه چشمك مي زند كه به نظر مي رسد ضربان يك قلب ضعيف را نشان مي دهند. كل صحنه از پشت يك ديوار شيشه اي فيلم برداري شده است. طرف ديگر ميز موجود كوچك قهوه اي رنگي با سر بزرگ و چشمان سياه وجود دارد كه چهره او براي هزاران نفر از ربوده شدگان آشناست. يك فرازميني! وي سپس با بيان چند نشانه در حركات آن موجود احتمال بيمار بودن آن را مطرح مي سازد. آن گونه كه از چهره ي وي پيداست دچار نوعي ناراحتي نيز مي باشد.
وي ادامه مي دهد : پوستش صورتي مايل به قهوه ايست اما قسمت سر آن موجود بنفش رنگ است و اثراتي از كوبيدگي روی آن ديده مي شود به طوري كه احتمالا از نوعي ناراحتي در قسمت جمجمه رنج مي برد. فيلم ادامه پيدا مي كند و در ادامه شاهد نوعي تشنج شديد در آن موجود مي شويم. در لحظه اي از فيلم دهان آن موجود به خاطر اعمال پزشكان باز شده و مقداري از محتواي آب دهانش به بيرون مي ريزد. در اين لحظه دستگاه نمايش ضربان قلب آن موجود ناگهان به طرز عجيبي يك نوسان شديد را نشان ميدهد. در اين لحظه مردي كه لباس نظامي به تن دارد علامتي مي دهد و دو پزشك ديگر بلافاصله به كمك مي آيند. اين قطعه فيلم ناگهان در قسمتي كه پزشكان مشغول مداواي آن موجود هستند به پايان مي رسد
واقعي يا دروغي؟
صحت اين فيلم از نظر افراد مختلف متفاوت است. بسياري آن را حقيقي مي دانند و بسياري نيز جعلي. ديويد مورتون پس از ديدن فيلم متقاعد شد كه فيلم حقيقي است به خاطر تطابق و همخواني فيلم با اظهارات ربوده شدگان.
آن موجود شباهت بسياري به موجوداتي دارد كه ربوده شدگان تحت هپينوتيزم شكل و شمايلشان را باز گو كرده اند. اين نوع معروف از فرازميني ها كه براي تمامي يوفولوژيست ها آشناست به خاكستري ها (grey) معروفند . نشانه بعدي كه صحت فيلم را تقويت مي كند اطلاعاتي است كه پايين فيلم به نمايش در مي آيند .
DNI/27 و سمت راست آن اعدادي كه به نظر مي رسد براي نشان دادن ساعت و دقيقه و ثانيه به كار مي روند DNI ممكن است به كلمه (اداره اطلاعات نيروي دريايي- Department of Naval Intelligence) دلالت كند . بخشي كه در منطقه ۵۱ مشغول به كار است و بسياري از مردم از فعاليت هاي آن و حتي وجود آن بي اطلاع اند . ضمن اين كه جورج ناپ خبرنگار تلويزيون هم زماني كه جنجال باب لازار به راه افتاد(باب لازار از جمله دانشمنداني بود كه مستقيما روي پروژه يوفو ها كار مي كردو سپس تمامي اطلاعات خود را منتشر كرد و باعث جنجال بزرگي شد.) براي روشن شدن ادعاهاي باب لازار چك هايي را كه به او طي مدت زمان كار كردن در منطقه ۵۱ داده شده بود طي يك برنامه تلويزيوني نشان داد كه روي تمام آنها مهر DNI خورده بود. اين مساله نيز صحت وجود چنين بخشي را در منطقه ۵۱ افزايش مي دهد.
حالا مي رسيم به ويكتور. كسي كه به هيچ عنوان از ترس كشته شدن هويت خود را فاش نكرد. سوالي كه مطرح مي شود اين است كه وي چگونه توانست اين فيلم را با وجود كنترل شديد از آن محل خارج كند؟ تهيه كننده برنامه اي كه فيلم را براي عموم پخش كرد مي داند كه ويكتور چگونه فيلم را از پايگاه خارج كرد. ويكتور به وي گفته بود كه او برنامه ريزي دقيقي انجام داد تا در لحظه اي كه كسي نظارتي بر رويش ندارد فيلم ها را از روي نوار به سي دي و دي وي دي كپي كند. ضمنا وي عمدا صداي فيلم را حذف كرده تا مبادا هويت و امنيت خود و كساني كه در فيلم نمايش داده مي شوند به خطر افتد.
وي ضمنا به تهيه كننده برنامه گفته بود كه مردي كه در اكثر صحنه هاي اين فيلم كنار آن موجود ايستاده و دستش را به سمت سر خود مي برد تله پات نيروي نظامي بوده كه با حضور خود در آنجا برقراي ارتباط تله پاتيكي براي كمك به آن موجود را به عهده داشته است!(اين نكته كه موجودات فرازميني با تله پاتي ارتباط برقرار مي كندد امري حتمي و پذيرفته شده است.)
چون در فيلم ضعف و بيماري آن موجود كاملا آشكار بود براي همين تهيه كننده برنامه از ويكتور راجع به اين كه آيا آن موجود پس از آن واقعه مرده يا خير سوال كرد. ويكتور جواب داد مطمئن نيستم. همين قدر مي دانم كه ديگر از آن موجود براي تحقيقات علمي و مصاحبه استفاده نكردند!
<p class="MsoNormal" align="right" style="text-
نظرات شما عزیزان:
|